جیگرای عمه مائده

عسل طلا

این روزا دختر گلی ما خیلی شیرین زبون شده. دیگه همه چیز میگه. با یار قدیمی ش (ممه) خداحافظی کرده و داره کم کم خودشو برای داداشی یا آبجی جدید آماده می کنه. دختر گلی مون الان یک سال و یازده ماهشه. درست یک ماه دیگه تولد دو سالگی شه ...   دورت بگردم با اون لباس خوشگلت که تصمیم گرفتی منگوله های لباست رو بکنی راحت بشی!!! عسلم ولش کن اونا رو ... کنده شد ... عروسک ولش کن . . . ...
9 بهمن 1391

بابت تاخیرم ببخشید

عزیزای دل عمه مهربونای من کوچولوهای نازنینم که عاشقتونم منو ببخشید که خیلی وقته براتون ننوشتم. این روزا خیلی درگیر بودم. عمه دیگه سر و کارش با شما کوچولوهای مهربون شده. عمه عاشق تونه. از بس شماها قلب تون پاکه و مهربونه ... ولی قول میدم از این به بعد تند تند عکسای خوشگل تون رو توب وبلاگتون بذارم. (دیگه صدای عمومحسن دراومده!  ) ...
9 بهمن 1391
1